شاپرک خانم

یک جایی شنیده بودم که وقتی خواب کسی را می بینی یعنی اون نفر داره به تو فکر می کنه . چند هفته است که شبا پشت سر هم خوابش را می بینم . نمی دانم چرا انقدر می یاد توی خوابم . سعی می کنم اصلا بهش فکر نکنم .  این روزها درسته که به سختی می گذره ، اما برای خودم هم جالبه که بعضی مواقع که یادش می افتم می بینم هفته ها ست که اصلا بهش فکر نکردم . برای خودم جالبه ، چون فکر نمی کردم که یک روزی بیاد و من اصلا بهش فکر نکنم . اما امدن ،  تلخ و سخت ، اما این روزها هم امدن . این روزها را هم دیدم .اصلا نمی خواهم فکر کنم در چه حالیه و چه می کنه . به خودم قبولاندم که زندگی اش هیچ ربطی به من نداره . نمی خواهم دوباره یاد من بیفته و یک رابطه شکسته ، خراب بخواهد مثل آخرین رمق یک آتیش زیر خاکستر سر بکشته .این بار همه چی تمام شد . هر چقدر هم به خوابم بیای برام فرقی نداره . شاید جات فقط همون جا ، توی خواب های من باشه .چون من خیلی وقته که با تو خداحافظی کردم . نوشته شده توسط Shapark در شانزدهم آذر ۱۴۰۰ | شاپرک خانم...

دیشب شب یلدا بود . از سر کار رفتم خانه و قرار نبود دیشب بچه ها درو هم جمع بشن .  اما من دیروز توی یک ترافیک دو ساعته موندم . با خودم فکر کردم مردم دارن چی کار می کنن . برای چی همه با هم ریختن بیرون . بابا فرقش فقط یک دقیقه است . این چه وضعیه .بعد با خودم فکر کردم شاید آدم ها دنبال بهانه هستن که یک شب کنار هم باشن . یا شاید با کسانی که دوست دارند و چند وقتی که بینشون شکر آب شده اینطوری یک بهانه ای به دست میارن و از هم سراغ می گیرن و دور هم جمع می شن و کدورت ها تمام می شه .شاید . نمیدانم . اما برای من این اتفاق نیفتاد ، نه خودم خواستم و نه حتما اون طرف .امسال هم شب یلدا گذشت . نوشته شده توسط Shapark در یکم دی ۱۴۰۰ | شاپرک خانم...

بعضی وقتا گذشت زمان کمک میکنه که یک سری چیزها به فراموشی سپرده بشن . تقریبا یکسال از اخرین دیدارمون گذشته و شاید نزدیک چند ماه که اصلا با هم تماس نداشتیم . دیگه برعکس هر بار من اشتیاقی برای ادامه دادن ندارم و خوب تکلیف  اون هم که مشخصه ، از توی اخرین حرفاش میشد فهمید که خیلی وقته این رابطه براش تمام شده و اصرارهای بی جای من مجبورش کرده ادامه بده ، خوب دیگه من هم اصراری ندارم و شد نتیجه اش همین . از هیچی دلخور نیستم اما فقط دلم برای جوانیم میسوزه که شاید اگه اون نبود خیلی قشنگ تر میشد ، اما خوب دیگه گذشته . نمیدانم اون با خودش چی فکر میکنه شاید منم یکی از فتوحاتش بودم که برای بعدی ها تعریف میکنه.اما دیگه میخواهم باقی روزهای بدون اون را قشنگ تر برای خودم بسازم .  نوشته شده توسط Shapark در یازدهم دی ۱۴۰۰ | شاپرک خانم...